گابریلا میرون
چکیده
تأکید بر درونمایۀ دوگانگی، ویژگیِ ثابت داستانهای کوتاهی است که توسط نویسندۀ معاصر فرانسوی اریک-امانوئل اشمیت منتشر شدهاند. داستان کوتاه «قلبی زیر خاکستر» کثرتی از اشکال کلاسیک دوگانگی ...
بیشتر
تأکید بر درونمایۀ دوگانگی، ویژگیِ ثابت داستانهای کوتاهی است که توسط نویسندۀ معاصر فرانسوی اریک-امانوئل اشمیت منتشر شدهاند. داستان کوتاه «قلبی زیر خاکستر» کثرتی از اشکال کلاسیک دوگانگی را در خود دارد: جفتهای آینهوار ، دوگانگی روانشناختی ، دوگانگی احساسی، تطابق تأثرات دورنی با محیط بیرون. به اشکالی که پیروِ سنت ادبی هستند، اصطلاحات معاصر دوگانگی هم اضافه میشود، که موضوع مباحث فلسفی، جامعهشناختی و زیستشناسی نیز هستند: آواتار دیجیتالی، جسم خود دیگر، مسائل هویتی پیرامون موضوع پیوند أعضاء. مقاله حاضر میکوشد تا با تحقیقی کیفی و میان رشتهای، تحلیلی مضمونی از چگونگی به کارگیریِ مضامین دوگانگی موجود در داستان کوتاه ارائه دهد. روشهای اصلی کار عبارتند از: تحلیل متنی و خوانش انتقادی، که گاه با تحقیق تطبیقی و در زمانی کامل میشوند. مفاهیم کلیدی که مبنای بحث را شکل میدهند، در مورد اشکال کلاسیک دوگانگی ادبی، از منتقدینی چون تییری اوزوالد و فلورانس گویه اخذ شدهاند، در ارتباط با آواتار دیجیتال، از نشانهشناس، فنی ژرژ، و بالاخره در جستجوی هستیشناختی که پیرامون جسم انسان صورت میگیرد، از جامعهشناس، دیوید لو برتون اخذ شدهاند. یعنی در سه جزء نظری که نمایانگر جهات اصلی تحقیقات تجربی هستند.